نقد و بررسی
کتاب مدار بسته داستان زندگی کودکی مهاجرکتاب مدار بسته داستان زندگی کودکی مهاجر
کتاب مدار بسته ترجمه مریم مفتاحی وقتي كوچك بودم و در ال رانچو بلانكو زندگي مي كرديم، كه دهكده اي كوچك است در مكزيك واقع بر تپه اي خشك و بي آب و علف در چند كيلومتري شمال گوئادالاخارا، واژه مرز را زياد مي شنيدم.مامان و بابا به من و روبرتو، برادر بزرگم، گفتند كه همين روزها سفر دور و درازي به سمت شمال آغاز مي كنيم، از مرز مي گذريم و وارد كاليفرنيا مي شويم و از اين نداري نجات پيدا مي كنيم…
0دیدگاه