توضیحات

کتاب فرنگیس

کتاب فرنگیس به تالیف مهناز فتاحی گوینده افسانه محمدی توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است.همیشه وقتی تندیس زنی تبر به دست را در کنار پارک شیرین کرمانشاه می دیدم با خودم فکر می کردم کاش بتوانم یک روز این زن قهرمان را از نزدیک ببینم و با او حرف بزنم. می گفتند فرنگیس در روستایی نزدیک گیلان غرب زندگی میکند و مایل نیست خاطراتش را تعریف کند. می دانستم نوشتن خاطراتش سخت خواهد بود اما همیشه یه نوشتن فک می کردم. روستا حداقل سه ساعت و نیم تا کرمانشاه فاصله داشت و رفت و آمد برای یک زن نویسنده سختی های زیادی داشت.

مدت ها دیدن فرنگیس آرزویم بود تا اینکه از طریق یکی از دوستانم شماره تلفن و آدرسش را پیدا کردم. همراه همان دوست و خانواده ام به سمت روستای گورسفید راه افتادیم و ظهر به خانه اش رسیدیم. از دیدن فرنگیس احساس غرور کردم. قدبلند و ایستاده قامت، با دست هایی بزرگ و قلبی مهربان. خیلی با ابهت تر از تندیسش. مردم درست می گفتند فرنگیس نمی خواست مصاحبه کن. دوست نداشت از او فیلم و عکس تهیه بشود. آن قدر طی سال ها از او عکس و فیلم گرفته بودند که خسته شده بود. می گفت این همه عکس و فیلم که چه بشود؟ روزگار سختی بود حالا سخت تر.

شب آرام آرام از راه می رسید. همه کنار هم، پشت صخره ها کز کرده بودیم.کسی نای حرف زدن نداشت. نمی دانسیتم قرار است چه بلایی سرمان بیاید. علیمردان، دایی ام، گدرم و تعدادی از مرد ها هنوز با ما بودند.آن ها هم آرام و قرار نداشتند. می خواستند برگردند ده. عده ای از زن ها نگذاشتند. با یک دنیاترس می گفتند: حداقل کم شما بمانی. ما اینجا تنها هستیم. اگر یکهو عراقی ها تا اینجا بیایند، دست تنها چه کنیم؟

در دل شب، صدای زنجیر تانک ها و انفجار توپ و خمپاره لحظه ای قطع نمی شد. از سمت گیلان غرب هم نیرو های خودمان به طرف گورسفید توپ و بمب پرتاب می کردند. آوه زین و گورسفید، شده بود خط مقدم جبهه!…

توضیحات تکمیلی