نقد و بررسی
کتاب بازی آخر بانو اثر بلقیس سلیمانیکتاب بازی آخر بانو
دستش گرم بود، در را که بست بازى را شروع کردم، همان جا توى هال روى زمین نشستم و چادر سفید را تا روى ابروهایم کشیدم. »به خانه بخت خوش آمدى.« چیزى نگفتم و به اطراف نگاه کردم، خانه بزرگى بود، ظاهراً سه اتاق خواب داشت. خانم دکتر محمدجانى هم استاد فلسفه است و هم اهل داستان. این زن مرموز که در کلاسهاى فلسفهاش جدیتى غریبدارد، در بعدازظهرهاى جلسه هاى داستان انسانى دیگر است: مهربان و صمیمى. و آیا همین نمى تواند دلیلى باشد براى گلبانو بودن او؟ زنى که خواسته و ناخواسته در دشوارترین وقایع تاریخ معاصرمان نقش آفرینانه حضور داشته و با این همه بازیگرى بوده است در دست مردانى بازیگردان؛ مردانى که هر یک بنابه هواى خود حضورش را نقش و نام بخشیده اند.
0دیدگاه