توضیحات

کتاب بازخوانی یک تراژدی خانوادگی و کیک تلخ

کتاب بازخوانی یک تراژدی خانوادگی و کیک تلخ دو نمایش نامه از امیر رضا نوری پرتو توسط انتشارات مهرگان خرد منتشر شده.دختر نوجوان(به مرد بازجو و تماشاگران)اون قدر دویدیم که رسیدیم وسط پارک.پشت سرم رو نگاه کردم؛هیچ کی!تا چشم کار می کرد سفیدی بود؛سفیدی و سفیدی.روی برف ها فقط جای پای من بود و اون گفت بیا آدم برفی درست کنیم.سرم رو برگردوندم؛دیدم با چشمای سرخش به م زل زده؛توی اون سرما خیس عرق بود؛دیگه لخند نمی زد؛گرمای نفسش رو روی صورتم احساس می کردم؛بغلم کرد و من رو بوسید مثل چوب شده بودم.کنار گوشم یه چیزی می گفت.فکر کردم داره شوخی می کنه.هیچ کی شوخی شوخی آدم رو نمی بوسه.من نمی ترسدم(مکث)چرا نمی ترسیدم؟!

بخشی از نمایش نامه کیک تلخ:

سیتا:(به مسعود)من هم خسته ام!(بر می خیزد به سپیده)از این که توی سایه اون ور خیابون باشم،خسته شدم.(مکثی کوتاه)وقتی شوهرت می ره سر کار،من اون پایین می نشینم و تو رو تصور می کنم(مکثی کوتاه) داری ظرف های صبحونه رو می شوری؛داری با برنامه ورزش صبح تلویزیون بالا و پایین می پری!(به مسعود) آخه همیشه دوست داشت هیکلش مثل مانکن ها باشه!(مکث.به سپیده) بعدش با حساب و کتاب های خونه و زندگی کلنجار می ری؛نشسته ای توی فکر غذای ظهری؛تلفن می زنی؛می گی؛می خندی؛ناهار می خوری؛شام شب رو کنار می ذاری؛ظرف ها رو می شوری؛یه کم استراحت؛بعد می شینی جلوی آینه و به خودت می رسی؛منتظر می مونی تا بیاد.من همه رو،اون پایین،می بینم؛یه ساله!

توضیحات تکمیلی