نقد و بررسی
کتاب پدر آن دیگریکتاب پدر آن دیگری
قسمتی از کتاب پدر آن دیگری از روزي كه به خنگيم پي بردم، نسبت به اين كلمه حساس شدم وقتي به اين اسم صدايم ميكردند عصباني ميشدم، جيغ ميكشيدم، چيزي را ميشكستم، يا كسي را ميزدم و يك خرابكاري درست و حسابي راه ميانداختم، ولي از آن لحظه كه واقعيت را پذيرفتم حالتهايم عوض شد، با شيندن اين اسم عصباني نميشدم ولي انگار…..
0دیدگاه