نقد و بررسی
کتاب داستان های کلوانداستان های کلوان نویسنده علیرضا رضا پور انتشارات به نگار
توضیحات کتاب داستان های کلوان
به خواب دده میروم.بخاطر سد لاسک که قرار است در مجلس تصویب شود ناراحتی میکند که قبر سرخان میرود زیر آب. نمیداند که تمام استخوان هایم از کلوان تا چوبر توی آب پخش شده اند.یک پایم را آب برده لاسک توی باغ یک پیرزن که سبزی میکارد. دست چپم گم شده. دستم زیر ریشه للکی دارِ توی رودخان است. کله ام زیر پل چوبر گیر کرده.تاباران میزند،آب پل را میگیرد،راه قطع میشود.از شفت و فومن مردم فحش میدهند به هرچی آشغال زیر پل.من هم فحش میدهم به کسی که پل چوبر را نساخته.یک شب به خواب نماینده شفت و فومن رفتم،گفتم:چرا پل چوبر را درست نمیکنید؟…
0دیدگاه