دوست عزیز برای پی گیری سفارشات باید وارد حساب کاربری خود شده و در ستون سمت راست صفحه سایت با کلیک بر روی گزینه سفارش میتوانید از آخرین وضعیت مرسوله و همین طور شماره رهگیری مرسوله خود آگاهی پیدا کنید. در صورت بروز هرگونه مشکل در فرآیند ثبت سفارش لطفا با شماره 09109335847 تماس حاصل فرمایید.
109,000 تومان
موجود
کتاب پدر پولدار پدر بی پول یکی از پروفروش ترین کتاب های چند سال اخیر نوشته ی رابرت تی کی یوساکی با ترجمه ی غلامحسین سدیر عابدی توسط انتشارات ترانه منتشر شده است. والدینم همیشه به من می گفتند ” سخت درس بخوان نمره های عالی بگیر تا در آینده شغل پردرآمد و با مزایای عالی به دست بیاوری ” هدف آن ها در زندگی , فراهم کردن امکانات لازم برای من و خواهرم بود تا تحصیلات عالیه را بگذرانیم و بدین ترتیب شانس بیشتری برای موفقیت در زندگی داشته باشیم . هنگامی که سر انجام در سال 1976 مدرک خود را با رتیه عالی در رشته حسابداری از دانشگاه ایالت فلوریدا گرفتم . والدینم به هدفشان رسیده بودن .این اوج موفقیت شان در زندگی بود .بعد از آن من در یک شرکت حسابداری به نام “بیگ ایت ” استخدام شدم و دورنمای ذهنی ام یک شغل همیشگی و بازنشستگی در سنین پایین بود . من و مایکل همسرم مسیر مشابه ای را طی میکردیم ماد هر دو در خانواده هایی سخت کوش بزرگ شده بودیم که ثروت کم اما اصول اخلاقی محکمی داشتند . هر چند که ما هر دو در زمینه کاری خود موفق بودیم اما اوضاع آنگونه که انتظارش را می کشیدیم نبود . من و مایکل خانواده بی نظیری تشکیل داده ایم و سه فرزند خوب داریم . ما تا آنجا که توانسته ایم هزینه کرده ایم تا کودکانمان به بهترین وجه ممکن آموزش ببینند .
روزی در سال 1996 یکی از فرزندانم سر خورده از مدرسه به خانه آمد . او از تحصیل خسته و کسل شده بود , با اعتراض از من پرسید : چرا باید وقت خود را صرف مطالعه ی موضوعاتی کنم که در زندگی واقعی هرگز به کار نمی آید ؟
من بدون فکر جواب دادم چون اگر نمره های خوب نگیری نمی توانی وارد کالج شوی اون نیز پاسخ داد چه به کالج بروم و چه نروم میخوام پولدار شوم . من با اندکی ترس و دغدغه مادرانه جواب دادم :
” اگر از کالج فارغ التحصیل نشوی شغل خوبی به دست نخواهی آورد و اگر شغل خوبی نداشته باشی چگونه میخواهی ثروتمند شوی “
پسرم لبخندی زد و سرش را با بی میلی تکان داد و هر بار که این گفتگوها تکرار میشد او سرش را پایین می انداخت و حرف های مادرانه من به گوشش فرو نمی رفت
یک روز با جدیت کامل رو به من کردو گفت مادر این بار نوبت شما که گوش کنید ” امروزی باش و به اطرافت نگاه کن پولدارترین افراد به دلیل مدرک تحصیلی یشان پولدار نشده اند به مایکل جردن و مدونا نگاه کن , حتی بیل گیتس که از هاروارد اخراج شد مایکروسافت را تاسیس کرد او در حال حاضر پولدارترین مرد در آمریکاست و هنوز در دهه چهارم زندگی اش به سر می برد، یک بازیکن بیس بال هم وجود دارد که سالانه بیش از ۴ میلیون دلار درآمد، دارد در حالی که به او لقب عقب افتاده ی روانی داده اند.
سکوتی طولانی بین ما حاکم شد ناگهآن متوجه شدم دارم همان نصیحتی را به پسرم می کنم که والدینم به من کرده بودند او ادامه داد مادر من نمی خواهم به همان سختی شما و پدر کار کنم اگر من از نصیحت شما پیروی کنم نهایتا مثل شما سخت و سخت تر کار خواهم کرد تا فقط مالیات های بیشتری را پرداخت کنم و قرض هایم را بپردازم .
نصیحت والدین من شاید مناسب حال متولدین سال هایی بود که قبل از سال 1945 متولد شده بودن اما احتمالا این نصیحت ها برای برخی از ما که در دوران عصر سریع تغییر جهان متولد شده ایم فاجعه آمیز باشد . ئیگز من به سادگی نمی توانستم به کودکانم بگویم به مدرسه بروید نمره های خوب بگیرید و به دنیال یک شغل مطمئن بگیردید . می دانستم که باید دنبال روش های جدیدی برای هدایت کودکانم در امر تحصیل و کار باشم .
دریکی از روز های سال گذشته شوهرم از دفترش با من تماس گرفت و گفت با فردی آشنا شده است فکر کردم شاید بهتر است با با او ملاقات کنی .اسمش رابرت کیوساکی است .او یک تاجر و سرمایه گذار است و در حال حاضر متقاضی ثبت اختراع در یک کالای آموزشی است . شاید این کالا همان چیزی باشد که دنبالش هستی ” دقیقا همان چیزی که دنبالش بودم .”
شوهرم مایک بسیار تحث تاثیر ” کش فلو ” یا جریان نقدینگی قرار گرفته بود محصول آموزشی جدید که رابرت کیوساکی در حال ساخت آن بود و هردوی ما برای شرکت در آزمایش بر روی نسخه اولیه اش دعوت شدیم . هدف از این بازی خروج از مسیر درونی که رابرت آن را مسابقه موش می نامید و رسیدن به مسیر بیرونی بود. به گفته رابرت مسیر بیرونی یاد آور نحوه بازی افراد ثروتمند در زندگی واقعی بود.
بعداز آن، رابرت مسابقه موش را برایمان در زندگی واقعی توضیح داد: اگر به زندگی اشخاص سخت کوش با تحصیلات عالی نگاه کنید شاهد خواهید بود؛ کودک به دنیا می آید و به مدرسه می رود، کودک همه ی مراحل را پشت سر می گذارد، نمره های متوسط تا خوبی کسب می کند و در یک دانشگاهپذیرفته می شود، پس از فارق التحصیلی به جست و جوی حرفه یا شغل مطمئن می رود و در این راه ممکن شاید دکتر یا وکیل شود و یا به ارتش بپیوندد و یا حتی در یک شغل دولتی مشغول به کار گردد. در کل شروع به پول درآوردن می کند و خرید ها آغاز می شوند. با در دست داشتن پول برای خرج کردن ازدواج می کند.
زوج تازه، آینده شان روشن است و تصمیم می گیرند خانه و ماشین و تلویزیون بخرند، به تعطیلات بروند و نیاز به پول بیشتر می شود و بچه ی دوست داشتنی از راه می رسد. زوج به این نتیجه می رسند شغلشان بسیار مهم است و سخت کوشی بیشترکرده و دنبال افزایش حقوق هستند. کودک دوم نیز از راه می رسد و آنها سخت تر از قبل کار می کنند و حتی به دانشگاه بر می گردند و مدرک بالاتری می گیرند تا بتوانند پول بیشتری به دست آورند، ممکن است شغل دومینیز انتخاب کنند.
درآمد هایشان بالا می رود اما خرج و مخارج زندگی جدیدشان مانند: خانه بزرگ، ماشین جدید و تحصیل کودکانشان نیز بالا می رود، آنها حقوق های بالایی می گیرند اما در عجبند که کل این پول کجا می رود.آن زوج خوشحالی که ۳۵ سال قبل به دنیا آمدند حالا در مسابقه موش گیر افتاده اند آنها سخت کار می کنند برای پرداخت خرج و مخارج زندگی شان و باز پرداخت اقساط وام بانکی شان، در واقع هر چه حقوق هایشان بالاتر می رود خرج و مخارجشان نیز بیشتر می شود و مجبورند سخت تر از قبل کار کنند.
بعد به کودکانشان توصیه می کنند که سخت درس بخوانید، نمره های خوب بگیرید و یک شغل مطمئن پیدا کنید. آنها چیزی در مورد پول یاد نمی گیرند، بدین ترتیب کل زندگی شان به سخت کوشی می گذرد.
رابرت می گوید: برای پول کار نکنید بگذارید پول برایتان کار کند در واقع منظورش چیست؟
او در واقع معتقد است جامعه از نظر اقتصادی چهار قسمت است: که به ترتیب از طبقات پایین به طرف بالا شامل؛ کارگران، استخدامی ها، اصناف و کسبه و سرمایه گذاران است.
پیام اصلی که در این کتاب آموزش می دهد سرمایه گذاری است. راحت ترین راه پول درآوردن سرمایه گذاری است که خیلی ساده رابرت به شما نشان خواهد داد که هیچ سرمایه ایبرای شروع شما لازم نیست، بلکه بزرگترین سرمایه مغز شماست که باید آن را به کار گیرید و با تولید ایده برای کسب درآمد آماده باشید. مغزتان بزرگترین سرمایه شماست و شما به جز مغزتان برای شروع به هیچ چیز نیاز ندارید.
فقط کافی است که مغز خود را به کار بگیرید و هوشمندانه کار کنید. البته همه این ها در این کتاب آموزش خواهید دید، رابرت ضرب المثل”پول، پول می آورد” را در این کتاب برای شما ثابت خواهد کرد، البته منظور رابرت هرگز این نیست که درس نخوانید، او به شما یاد خواهد داد که مثلا درس بخوانید، دکتر شوید اما بجای کار در بیمارستان مالک بیمارستان شوید، در آخر به این نتیجه خواهید رسید که چگونه با کمتر کار کردن بیشترین درآمد را کسب کنید.
وزن | 292 کیلوگرم |
---|---|
انتشارات | |
قطع | |
نوع جلد | |
نویسنده | |
مترجم |
شماره شابک | 9789645638847 |
---|---|
سال چاپ | 1398 |
تعداد صفحات | 256 |
موضوع | روانشناسی-موفقیت |
نوبت چاپ | دهم |
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.