نقد و بررسی
کتاب شوالیه عاشقشوالیه عاشق نویسنده پروانه شفاعي انتشارات پرسمان
توضیحات کتاب شوالیه عاشق
بی قراری درونشان سکوت نیمهشب را هراسانگیز کرده بود. نیمهشبی که قرار بود در لحظات تاریکش سرنوشت 2 انسان با یک سکه رقم بخورد. نهال سکه را نشان مارال داد و گفت: من شیر، تو خط، حتی با گفتن کلمه «من» ارتعاش صدایش به وضوح شنیده میشد. حاضری؟ مارال با نفسی به شماره افتاده آرام سرش را تکان داد. و چشمانش را بست و با گفتن بسمالله سکه را به بالا انداخت. سکه بعد از چند چرخ خوردن روی تخت افتاد. نگاهشان با ترس و تشویق روی سکه سر خورد، مارال با دیدن روی سکه اشک در چشمانش حلقه زد و گفت: فایدهای نداره نهال! خودتو اذیت نکن! انگار قسمت اینه که من زودتر از تو به خونه بخت برم.
0دیدگاه