نقد و بررسی
کتاب ملک بهمنکتاب ملک بهمن
كتاب ملك بهمن دوازده باب قصههاي مهيج و خواندني را در خود جمع كرده است. در باب اول ميخوانيم: «روزي سواران مركب ميتاختند و غزالان را به خاك هلاكت ميانداختند كه ناگاه آهوي خوشخط و خالي نمودار شد. ملك بهمن گفت: كسي از عقب آهو نرود كه ميخواهم او را زنده بگيرم.» ملك بهمن سر در پي آهو ميگذارد و به ناگاه سر از جنگلي سبز و خرم در ميآورد كه تا كنون آنجا را نديده بود. آهويي كه ملك بهمن او را تعقيب كرده بود در آتشي كه از زمين برميخيزد گرفتار ميشود و سرا پا ميسوزد. ملك بهمن از ترس بر خود ميلرزد و قصد فرار ميكند اما…
0دیدگاه