کتاب هنرستان عشق

کتاب هنرستان عشق

کتاب هنرستان عشق نویسنده محمد صمدي كاشانی انتشارات آئی سا منتشر شده است.اندوهش را به بالشت زیر سرش هم نگفت. فقط اشک­هایی که آن را خیس کردند با آن حکایت کردند. آن اشک­ها فقط همان شب باریدند و فردای آن روز وقتی ناهید از پشت پرده­ی اتاق، یواشکی جمع خواستگارانی که به خانه شان وارد می­شدند، را دید می­زد، عمّه کبری را دید که آرام عصا می­زد و در میان پشت سری­هایش که بالاجبار آهسته گام برمی­داشتند، همان پسرکی را دید که خاطرخواه نگاه­هایش بود. و آنگاه بود که قند ته دلش آب شد و بی­اختیار غنجی از شادمانی زد، فهمید که مهدی همان است که تخیلش بر دل او حکایت نوشته. همان روز و همان ساعت، شادمانی، حرف اول دل ناهید بود و هفت سال تمام هر چه زمان گذشت عشق و علاقه­ی این دو جوان بیشتر شده و زبانزد همه گشت. فحاشی­ها و هرزه زبانی­های اکرم سادات، تنها چاره­اش لبخندهای مهدی و بوسه­هایی بود که هم، معنی عذرخواهی به جای مادر می­داد و هم اعلام پایداری عشقش به دختری که خودش انتخاب کرده است و در طول این هفت سال مهدی هرگز این آرامش را در پوسته­ی مهربانی از همسرش دریغ نکرد. هرگاه که مادر شوهرش به زشتی زبان می­چرخاند و حیاط خانه را روی سرش می­گذاشت، ناهید به این دلخوش بود که اندکی بعد همسرش با قطاری از احساسات به سراغش خواهد آمد. قطاری که واگن­هایش یکی در میان بوسه بودند و کلمات عاشقانه